دارو ندارم آنچه که میبینی است... بچه بودم غصه وبالم نبود /هیشکی حریف شور و حالم نبود شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به ناگاه دختري وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشاره کرد که سكوت كند و هيچ نگويد. دختر پرسيد: آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]()
تنهابودن یه کابوس شومه عزیزم و آدرس jahanamilove.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. ![]()
|
|||||||||||||||||
![]() |